چهارشنبه سی ام آبان سال ۱۳۸۶ به دعوت کتابخانه عمومی صاحب الزمان سیریک برای برگزاری شب شعر میلاد امام رضا به این شهر رفته بودیم سیریک بخش کوچکی است در کنار آبهای نیلگون دریای عمان که حدودن هفتاد کلیومتر با میناب فاصله دارد.
نزدیکهای غروب بود که راه افتادیم ابراهیم آرمات و راضیه حیدری دو نفر از شاعران مینابی همراهم بودند راننده مرد خوش ذوق و البته خوش صحیتی بود از هر دری برایمان گفت از شترهایی که هر هفته در این جاده حادثه می آفرینند تا مشکلات اشتغال جوانان سیریکی و...گرم صحبت بودیم که وارد سیریک شدیم مدرسه شبانه رورزی امام رضا که محل برگزاری مراسم بود در ابتدای شهر قرار داشت وقتی وارد مدرسه شدیم آقای رحمانی -مسئول کتابخانه عمومی- منتظرمان بود. ساده و بی شیله پیله به نظر می رسید به همان سادگی هم از ما استقبال کرد مراسم در حیاط شبانه روزی یعنی در فضای باز برگزار می شد هنوز جمعیت زیادی نیامده بودند و این فرصتی بود تا در مدرسه گشتی بزنیم فضای خوابگاه و سلف سرویس مرا به یاد روزهای تربیت معلم انداخت.
مراسم تازه آغاز شده بود جمعیت نسبتن خوبی آمده بود البته بیشترشان مسولین شهر وفرهنگیان بودند شاعران یکی پس از دیگر ما را به دنیای خیالی خود می بردند تنوع موضع هم فراوان بود راضیه حیدری از دلتنگی هاوآمال وآرزوهای زن امروزی گفت ابراهیم آرمات از خلوص زائران امام رضا و راضیه کلانتر از عصیان یک عشق...
می دانستم تا دقایقی دیگر باید پشت تریبون بروم به پلاکاردی که روبرویم بود و با عنوان استاد شعر و ادب برایم خیر مقدم نوشته بودند فکر می کردم مجری برنامه هم از من برای سخنرانی دعوت کرد سخنرانی را خارج از حوصله این جمع دانستم و خودم را شاگرد کوچک ادبیات معرفی کردم از علی ماهیگیر شاعر سیریکی گفتم که جایش در این جمع خالی است و دو شعر هم خواندم
ساعت یازده شب بود و در راه بازگشت بودیم به برنامه امشب فکر می کردم به بچه های ساده و بی ریای سیریک به دلهای دریایی که تا آخرین لحظات هم تنهایمان نگذاشتند به یاد حسن زرهی افتاده بودم و می دانستم آدمهای قصه هایش در این مراسم ساده آمده بودند و طرح قصه ای دیگر را می ریختند.
سلام دوست خوبم..
او آخرین وکشیده ترین شعله یست که همچنان ادامه دارد...با یک مطلب از غلام مارگیری به روزم..منتظر حضور گرمتون هستم
موفق و شاد باشید
عمو یدی سلام. تا سیریک اومدین جاسک هم سری میزدین.
در ضمن سیریک در کنار ابهای دریای عمانه...
سلام بزرگوار
آن دو شعر که اشاره کردید وسوسه ام می کند ! کاش اینجا می گذاشتید تا بخوانیم و لذت ببریم.
ضمنا اندازه فونت بزرگ به نظر می رسد معمول تر این است که اندازه فونت کوچکتر انتخاب شود.
سلام سیریک مردمون خوب ونجیبی ایشه فرهنگی و فرهنگ دوست منتظر شعرای قشنگت هستیم
عرض سلام و ادب
آقا خبر میدادی ما هم میومدیم
جالب بود برام با وجود اینکه اون منطقه بیشتر برادران سنی ما هستند و این مراسمات برگزار میشه و نشان از وحدت بین مسلمانان در ایران رو بخوبی نشون میده
سفر نامه خوبی رو نوشته بودین آدم حس اونجا بودن بهش دست میده
موفق باشید و پیروز
به ما هم یه سر بزن
سلام
سلام تقدیم حضورت...
کاش دلتنگیها و آمال راضیه حیدری رو می نوشتی ....تا دانسته شود زن چه آمال و چه دلتنگیهایی دارد که نامفهوم مانده اند .... درک نشده اند...
از حسن ضیافت و لطافت مردمان دریایی سیریک تعریف و تمجید شده اما هنوز این سعادت را نداشتم آنجا را دیدن کنم ...
بهترین کامیابیها و موفقیتها را برایتان آرزو دارم ...
پا سپاس از لطف شما...حتمن در پست های آینده از آثار شاعره های مینابی مانند راضیه حیدری خواهم نوشت
سلام
خسته نباشی
سلام وصبح شما بخیر هرموز نو نه خسته
از شب شعر سیریک نوشته بودید وانهم تاریخ سی ام
وما غافل ودرتاریخ هفتم نظر شمارا دروبلاکم دیدم اگر چه حر فها باشما داشتم وگله از بر گذارگننده جشن و میز بان این کار بکنید در سطح وسیع تر بهر حال ممنون از حضور سبز تان فراموش نکنید بیابان سیریک تنها نیست در بیابان شاعران گمنامی هستند اگر اینها دعوت کر ده بودند یکی دوشاعر می اوردیم یکی دو شعر بیابانی هم بیاد بیابان ومیناب براتان میخواندند اگر چه اشعار شان کهنه بودوناقابل وشعر بود
سلام عزیزم .
خیرمقدم وخسته نباشید مقدم مبارکتان روی چشمان .
مردم سیریک خیلی انسانهای محترم وبزرگوار وباارزش هستند وطبع شاعری نیزدارند نمونه اش شاعر روشندل جناب احمد اسماعیلی که بطور ناجوانمردانه آنرا برای همیشه خاموش کردند حرف وجلسه شما مارابه یاد آن بزرگوار انداختند متشکریم
درود و گل!
سلام همکار گرامی... روی اون پلاکارد خیرمقدم حقیقتو نوشتن.
با درود بر دوست هنرمند و برادر خوبم. هوای بچه های محجوب آن طرف ها را داشته باش!
با سلام و خسته نباشی خدمت اقای شهرجوی گرامی
در یک سال اخیر اکثر برنامهای هنری فرهنگی که در استان هرمزگان برگذار شده بنحوی هم زمان شده با یک روز مذهبی یا به مناسبت ان روز مذهبی اشاره هم شده به فرهنگ این دیار البته باز هم در چهار چوب همان دیدگاه خاص مذهبی .
به زبان دیگر هنر و فرهنگ هرمزگان وسیله شده برای تبلیغ دیدگاهای حاکمیت و دولتی کردن هنر و هنرمند .
مشارکت در چنین برنامه های که بیشتر جنبه تبلیغی دارد تا بار هنری ! جایگاه هنرمندان مستقل زیر سوال نخواهد برد ؟
شاید شناخت من از شما و دیگر هنرمندان هرمزگانی که رونقبخش چنین برنامه های می شوند تاکنون اشتباه بوده ! یا شاید برداشت من از هنر و هنرمند مستقل در شرایت فعلی اشتباه است .
موفق ، سربلند و مستقل بمونی
خالو سلام
خسته نباشی بنده معتقدم هر دیدگاهی در هنر به شرط رعایت اصولی که هر انسان آزاد اندیشی در هر جای این کره خاکی آن را بپذیرد قابل احترام است شما به هیچ وجه اشتباه نمی کنید و بیراهه نمی روید هنر ناب را انسانهای آزاد اندیش می آفرینند و بنده نیز با تمام وجود آن را باور دارم فکر می کنم در آخرین سطر این نوشته به خوبی به آن اشاره کرده ام
سلام .
سلام بروزم سری به ما بزن
سلام شما هم معلم هستی ؟
جناب شهرجو عزیز ممنونم که از من در سفر سیریک یاد کردید